همه ما می دانیم که هنگامی که با همسایه خود سر و کار داریم ، جریانات عاطفی خشن را از بین می برد. اینها روز به روز چشم پوشی و عصبانیت نیستند. من در مورد موج های غول پیکر احساسات بد صحبت می کنم که کاملاً شما را فرو می ریزند و هرگونه فکر منطقی را با آنها می گیرند. اینگونه است که معمولاً پیش می رود. شما در وسط درگیری یا اختلاف نظر هستید ، شریک زندگی تان می گوید یا کاری را انجام می دهد و ناگهان به یک سوراخ خرگوش تاریک عمیق می افتید. تنها نت هایی که ثبت نام می کنید خشم ، صدمه ، وحشت و ترس است.
هنگامی که من در یکی از این جزر و مدهای گرفتار قرار گرفتم ، احساس جسمی ام را دارم که بدنم را می گیرد - عضلات من می چسبند ، درجه حرارت من و معده ام می چرخد. ذهن من به حالت بیش از حد می رود. من به هر چیزی که شوهرم می گوید ناشنوا هستم و فقط می توانم روایت سرزنش را که به سرعت در ذهن من شکل می گیرد بشنوم. من وکیل دادگستری می شوم که بی وقفه استدلال دادگاه را تکرار می کنم. به شما توجه داشته باشید ، وقتی همه من مثل این گیر افتادم ، ادعاهای من معمولاً به شدت صدایی ندارند. هر قاضی معقول احتمالاً پرونده من را از بین می برد (یا لااقل این اتهام را از یک جنایت به یک تخلف بزند). اما حتی دانستن آن نمی تواند غیرت دادرسی من را تضعیف کند.
تفاوت بین جاری شدن سیل و تجربه های قابل کنترل تر احساسات ما یکی از بزرگی ها است. شما به جایی می رسید که مغز تفکر شما - بخشی که می تواند در مناطق خاکستری به خود بگیرد ، طرفهای دیگر را در نظر بگیرد ، از وضعیت واقعی امور آگاه باشید - خاموش است. روانشناس جان گوتمن ، این آدم ربایی عاطفی را به عنوان ویژگی بارز سیستم عصبی ما در اضافه وزن توضیح می دهد. در تعامل با شریک زندگی تان که سیستم تشخیص تهدید داخلی را تنظیم می کند ، اتفاق می افتد - و تقریباً ممکن است هر چیزی باشد. این سیستم عصبی دلسوز شما در عمل است و شما را برای نبرد یا پرواز آماده می کند. در این حالت ، برخی از ظرفیت خود را برای تفکر منطقی از دست می دهید. علم توصیف می کند که این به عنوان کاهش فعالیت در قشر پیشانی شما ، مرکز شناخت بالاتر است.
مواردی که وقتی شما توسط یک استاد بزرگ تعقیب می شوید خوب کار نمی کند. واکنش های غریزی ما در این لحظه ها معمولاً اوضاع را بدتر می کند. پاسخ مبارزاتی که ما از آن استفاده کردیم ، به آبشار کلمات عصبانی تبدیل می شود که زخم ها را عمیق تر می کند. در هنگام پرواز ، ممکن است از اتاق خارج شویم یا با سکوت یخی همسر خود را خاموش کنیم. اصولاً وقتی درگیر سیل عاطفی هستیم ، نوع کارهایی را انجام می دهیم و می گوییم که احتمالاً باعث ایجاد سیل عاطفی در شریک زندگی ما خواهد شد. و سپس هر دو نفر در اتاق از کنترل خارج شده اند.
در اینجا چیزهایی است که من در طول راه از تجربیات خودم و مشاوره سایر زوج ها یاد گرفته ام ، که ممکن است به شما و همسرتان کمک کند وقتی که هریک از شما در اثر طغیان عاطفی دچار کمبود می شود ، راههای خود را پیدا کنید:
متعهد شوید که دفعه بعد که خود را درگیر احساسات سنگین نسبت به این یا آن با شریک زندگی خود احساس آرامش کنید. واقعیت این است که وقتی کاملاً عصبانی می شویم یا احساس ویرانی کاملاً ویران می کنیم ، نمی توان از عمل کردن راحت جلوگیری کرد. اما اگر اساساً این ایده را پذیرفتید که وقتی در وضعیت واکنش پذیری کامل قرار دارید ، به طور کامل نمی توانید به خود و ادراکات خود اعتماد کنید ، حداقل شانس جنگیدن برای عقب کشیدن خود را از مارپیچ دارید. برخی از شما این تصور را ثبت کرده اند که احتمالاً نباید آنقدر سریع بخرید که مقصر روایت یا ارائه فاجعه آمیز چیزهایی باشد که ذهن شما به وجود آورده است.
از نظر ذهنی بهترین عکس را از شریک زندگی خود ذخیره کنید. لحظه ای را تصور کنید که شریک زندگی تان را دوست داشتنی ، سخاوتمند و خوش اخلاق تجربه کنید. تا آنجا که می توانید جزئیات را اضافه کنید تا واقعاً در هنگام احساس عشق و مراقبت از شریک زندگی خود تجربه کنید. دوست دارم همسرم را که در بالای پله ها ایستاده است منتظر باشم که در پایان روز با نگاهی به خوشبختی خالص از من استقبال کند. سعی کنید تمرکز خود را روی این تصویر تغییر دهید وقتی که در یک داستان منفی در مورد آنها گرفتار شدید. این به مغز شما کمک می کند تا از نزدیک بینی نزدیک شود و دید متعادل تری از شریک زندگی خود داشته باشد.
هنگامی که سیلاب شدید ، باید بر روی تعامل خود دکمه مکث را بزنید و توجه خود را به سمت داخل بپیچید. فهمیدم که قبل از اینکه بتوانم کاری انجام دهم ، باید به خود اطمینان دهم که اگر منتظر بمانم این طوفان خوب شود ، حالم خوب خواهد شد. من مانند یک ایستادگی با گروگانگیر مسلح ، مجبورم او را متقاعد کنم که حداقل اسلحه را کنار بگذارد قبل از اینکه بتوانیم صحبت کنیم.
آنچه اتفاق می افتد را مشاهده کنید. این کلید اصلی ایجاد فاصله بین خود و طوفان افکار و احساسات است. از نظر ذهنی توجه داشته باشید که فعال شده اید. شروع به تحقیق کنید که چه اتفاقی می افتد در هنگام آب گرفتگی عاطفی. توجه کنید که افکار در ذهن شما شکل می گیرد و چه حسی در بدن شما حرکت می کند.
از تصاویر استفاده کنید تا روند کند شدن ، مشاهده و رها کردن را انجام دهید. شاید بخواهید ذهن خود را به عنوان چرخی تصور کنید که ناگهان با عصبانیت در حال چرخش بود. با هر نفس ، شما می توانید سرعت آن را کند کنید
منبع : sanykala
نویسنده : محمد امینی
برچسب‌ها :